فقط او را صدا کردم نیامد ، تمام شب دعا کردم نیامد ، به من گفت باید با وفا بود ، به عهدش هم وفا کردم نیامد .
آب و هوای چشمات چیزی مثل کویره ، هرکس اسیرش بشه بدون شک میمیره .
کجایی ای رفیق نیمه راهم ، که من در چاه شب های سیاهم ، نمی بخشد کسی جز غم پنهانم ، نه تنها از تو نالم کز خدا هم .
گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده ی عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله ی بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کنان نغمه سر دهم که من شیدای تو و عاشقانه دوستت دارم
روی یک طاقچه ی سنگی میون دو قاب رنگی ، بودن من و تو با هم داره تصویر قشنگی ، عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم ، حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم .
سکوت عاشق در برابر جفای معشوق ، فقط به خاطر حرمت عشق است
عشق گناه نیست اما من در میان مردمانی زندگی می کنم که عشق را گناه و عاشق را گناهکار می دانند ، عشق را جرم و عاشق را مجرم می دانند ، عزیزم عاشق نشو چون مجازات تو اعدام است .
من ساده رو بگو دل به کسی باخته بودم ، روی دریا خونه ای مقوایی ساخته بودم
لحظه ی پاک نیایش دارم از خدا یه خواهش ، بر سر دل های سوخته بکشه دست نوازش .
شب ها که بغض می کنی دنیا سکوت می کنه ، زمان به صفر می رسه زمین سقوط می کنه
تو را با غیر خود می بینم صدایم در نمی آید ، دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید ، نشستم باده خوردم خون گریستم کنجی افتادم ، تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید .
اگر شبی از شبای زمستانی مسافری به عنوان گرمای نگاهت به تو پناه آورد تنهایش نگذار ، شاید در گرمترین روزهای تابستان به خنکیه ی لبخندش محتاج شوی .
پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم ، بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم ، بیا از حسرت و غم دیگه با هم حرف نزنیم ، بیا بر خنده ی این صبح بهار خنده کنیم